- کل پشتی
نوعی پشتی که از پشم بافند، دوش توبره ی کشاورزی و چوپانی
معنی کل پشتی - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کیف نسبتاً بزرگی برای راحت حمل کردن لوازم مختلف که بر پشت و روی شانه ها قرار می گیرد
(لَ / لِ پُ)
لغت نامه دهخدا
کیسه ای که برای حمل خواربار و لوازم دیگر برپشت بندند. ساک. (فرهنگ فارسی معین) ، در کوهنوردی کیسۀ محتوی وسایل کوهنورد را گویند. ساک. (فرهنگ فارسی معین)
(پُ)
لغت نامه دهخدا
حدبه و کوزپشت بودن. (ناظم الاطباء). خمیده پشتی. پشت دوتایی. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کوز، کوزپشت و کوژ شود
(پُ)
لغت نامه دهخدا
کوزپشتی. (فرهنگ فارسی معین). حدبه. حدب. احدباب. احدیداب. تحادب. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پشت خمیدگی. خمیده پشتی. و رجوع به کوژپشت، کوزپشت و کوزپشتی شود
(کُ لِ)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان خرم آباد است که در شهرستان شهسوار واقع است و 800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
(رَ نِ / نَ دَ)
لغت نامه دهخدا
کل شدن. کچل شدن. بی مو شدن سر:
دید پر روغن دکان و جاش چرب
بر سرش زد گشت طوطی کل ز ضرب.
مولوی
دید پر روغن دکان و جاش چرب
بر سرش زد گشت طوطی کل ز ضرب.
مولوی
(گُ لِ رَ)
لغت نامه دهخدا
نام آن روزپال از تیره روزاسه و قسمت قابل مصرف آن گلبرگ است و مادۀ مؤثرۀ آن تانن و اسانس. موارد استعمال آن گلبرگ تازه، گلاب، گلبرگ خشک و شربت سالسه پاری مرکب است. (کارآموزی داروسازی ص 197)
(گُ لِ کُ)
لغت نامه دهخدا
گلی که پهلوانی به ارادۀ کشتی نزد پهلوانی دیگر فرستد و این رسم در ولایت شایع است. (غیاث) (آنندراج) :
نیست خورشید که در چرخ درافتاده بچرخ
گل کشتی است که تیغ نگهت داده بچرخ.
میرنجات (از آنندراج).
رجوع به گل جنگ شود
نیست خورشید که در چرخ درافتاده بچرخ
گل کشتی است که تیغ نگهت داده بچرخ.
میرنجات (از آنندراج).
رجوع به گل جنگ شود
(هََ پُ)
لغت نامه دهخدا
مدد و معونت و یکدیگر را یاری کردن: هم پشتی و یکدلی و موافقت میباید. (تاریخ بیهقی). از هم پشتی دشمنان اندیش نه از بسیاری ایشان. (مرزبان نامه).
اگرچه مرا با چنین برگ و ساز
به هم پشتی کس نیاید نیاز.
نظامی
اگرچه مرا با چنین برگ و ساز
به هم پشتی کس نیاید نیاز.
نظامی
جامه ای سیاه و سبز که آنرا از پشم گوسفند بافند و تا زیر کمر را بگیرد و آن جامه مازندرانیان و گیلانیان بود: (هر آن کس که مازندران داشتی کلاپشت و کیش و کمان داشتی)، (بنقل انجمن)
آنچه که با فاصله از افراد نوع خود روییده باشد مقابل پر پشت: موی کم پشت، کم مایه مقابل پر پشت، قلم مویی که نوک آن بلند باشد قلم نیزه یی
هم پشت بودن یاری یاوری: ... تا ببرکات یک دلی و مخالصت ومیامن هم پشتی و معاونت از چندین ورطه هایل خلاص یافتند
کیسه ای که برای حمل خواربار و لوازم دیگر بر پشت بندند ساک، در کوهنوردی کیسه محتوی وسایل کوهنورد را گویند ساک
جامه ای سیاه و سبز که آنرا از پشم گوسفند بافند و تا زیر کمر را بگیرد و آن جامه مازندرانیان و گیلانیان بود: (هر آن کس که مازندران داشتی کلاپشت و کیش و کمان داشتی)، (بنقل انجمن)
((کُ پُ))
فرهنگ فارسی معین
جامه ای سیاه و سبز که آن را از پشم گوسفند بافند و تا زیر کمر را بگیرد و آن جامه مازندرانیان و گیلانیان بود
توبره، ساک، کوله بار
دیدن کوله پشتی در خواب، نشانه آن است که به لذتی بزرگ دور از جمع دوستان دست می یابید. اگر زنی در خواب کوله پشتی کهنه و پاره پاره ای ببیند، نشانه آن است که به فقر و تنگدستی دچار خواهد شد.
از روستاهای شهرستان تنکابن
پوزه بند، با پشت دست به دهان کسی کوبیدن
کنده ای بزرگ که در پشت آتش قرار دهند
جفت گیری مرغ و خروس
نوعی ضربه ی ضعیف با پشت دست که در کشتی گیله مردی به چهره ی.، از انواع بازی
دو ترکه، سواری دو نفره
سه ترک سواری سه نفره
برنج دم نکشیده
جنگل واقع در انتهای زمین شالیزاری که معنای پشت کاله را
از توابع خرم آباد شهرستان تنکابن